احصان قذفهرگاه شخصی به دیگری نسبت زنا یا لواط دهد اولی را قاذف و دومی را مقذوف می نامند. ۱ - تعریف قذفرمی به زنا یا لواط را قذف گویند که موجب حد است. [۱]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۵، کتاب الحدود، الفصل الثالث:فی حد القذف، مسالة ۱.
۲ - شرایط قذف«در قذف معتبر است که به لفظ صریح یا ظاهری باشد که بر آن اعتماد شود مانند قول قذفکننده: «تو زنا کردی» یا «تو لواط نمودی» یا «تو زناکاری» یا «لواط کنندهای» یا «به تو لواط شده» یا «در دبر تو دخول شده» یا «ای زناکار» یا «ای لواط کننده» و مانند اینها از آنچه که صریحاً یا با ظاهر مورد اعتماد، این معنی را ادا نماید. و معتبر است که گوینده به آنچه که لفظ برای آن وضع شده و به معنای آن، در آن زبانی که به آن سخن میگوید، عارف باشد، پس اگر یک نفر عجمی یکی از این لفظها را (به زبان عربی) بگوید درصورتیکه معنای آنها را نمیداند قذفکننده نمیباشد و حدّی بر او نیست و لو اینکه مخاطب، معنای آنرا بداند. و برعکس، اگر کسی که معنای لغت را میداند به کسی که آن را نمیداند، بگوید، قذفکننده است و حدّ دارد.» [۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۵، کتاب الحدود، الفصل الثالث:فی حد القذف، مسالة ۲.
۳ - شرایط قاذف«در قاذف (قذفکننده)، بلوغ و عقل معتبر است، پس اگر بچه قذف نماید، حدّ نمیخورد اگرچه مسلمان بالغ عاقل را قذف نماید، ولی اگر ممیزی باشد که تادیب در او اثر دارد، طبق نظر حاکم، تادیب میشود و همچنین است دیوانه. و همچنین در قاذف، اختیار معتبر است، پس اگر از روی اکراه قذف نماید چیزی بر او نیست. و قصد معتبر است، پس اگر بهطور سهو یا غفلت یا مزاح، قذف نماید، حدّ نمیخورد.» [۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، القول:فی القاذف و المقذوف، مسالة ۱.
و «اگر عاقل یا دیوانه ادواری در دور عقلش، قذف نماید، سپس عاقل دیوانه شود یا جنون ادواری عود نماید، حدّ بر او ثابت است و ساقط نمیشود و در حال دیوانگی حدّ زده میشود.» [۴]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، القول:فی القاذف و المقذوف، مسالة ۲.
۴ - شرایط مقذوفدر مقذوف (قذف شده)، احصان شرط است. [۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳،تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، القول:فی القاذف و المقذوف، مسالة ۳.
۴.۱ - منظور از احصان قذفاحصان قذف عبارت از شرائطی است که اجتماع آنها در مقذوف سبب آن می شود که قاذف سزاوار و مستوجب حد گردد و باید او را هشتاد تازیانه بزنند. ۴.۲ - شرائط احصان قذف۱. بلوغ: یعنی مقذوف بالغ باشد. ۲. عقل: بدین معنی که وی عاقل باشد. ۳. حریت: یعنی وی آزاد باشد. ۴. اسلام: یعنی مسلمان باشد. ۵. عفت: یعنی عفیف باشد. [۶]
الهدایه (رشیدانی مرغینانی).
[۷]
کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۹۲.
[۸]
المیزان الکبری، ج۲، ص۱۶۰.
[۹]
مسالک الافهام ج۲، کتاب حدود.
[۱۰]
شرح لمعه ج۲، ص۳۰۰.
[۱۱]
شرایع الاسلام، چاپ نجف اشرف، ۱۳۸۹ هـ، ج۴، ص۱۶۵.
[۱۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، القول:فی القاذف و المقذوف، مسالة ۳.
«پس کسی که تمام آنها را دارد، به قذف او حدّ واجب میشود و کسی که همه یا بعضی از آنها را فاقد است قاذف او حدی ندارد و بر او تعزیر است، پس اگر پسربچه یا دختربچه یا مملوک یا کافری را قذف نماید تعزیر میشود. و اما غیر عفیف چنانچه متظاهر به زنا یا لواط باشد پس حرمتی ندارد و حدّ و تعزیری بر قاذف او نیست. و اگر متظاهر به آنها نباشد پس قذف او موجب حدّ است. و اگر متظاهر به یکی از آنها باشد پس در آنچه که تظاهر دارد حدّ و تعزیری نیست و در غیر آن بنا بر اقوی حدّ است. و اگر به غیر آنها از معصیتها متظاهر باشد قذف او موجب حدّ است.» [۱۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۷، کتاب الحدود، القول:فی القاذف و المقذوف، مسالة ۳.
۵ - عناوین مرتبطآیه قذف • آیه حد قذف • قذف • اصلاح قذف کنندگان (قرآن) • حکم قذف (قرآن)• ۶ - پانویس
۷ - منبع• جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۴۳-۴۴. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. |